f=e="t مهدی پریشانی - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل کردند که: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:
 
در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما، مادر یکی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت کرد.
این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏کرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادر آمدو آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند. ادامه مطلب...




تاریخ : دوشنبه 94/4/15 | 11:7 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

شما چند پیاز در کیسه دارید؟ 

روزی حکیمی به شاگردانش گفت: «فردا هر کدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوستشان ندارید و از آنان بدتان می‌آید پیاز قرار دهید

روز بعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: «هر جا که می‌روید این کیسه را با خود حمل کنید

شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که: «پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می‌کند

حکیم پاسخ زیبایی داد: «شاگردان عزیز :این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید. این کینه، قلب و دل شما را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد

نقل مطلب با اندکی تغییر از سایت :یکی بود

 






تاریخ : شنبه 94/4/13 | 5:13 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

برخوردهای مسئولانه

پشت میزم همچنان مسئولانه نشسته ام و با جناب رئیس بخش کنترل کیفیت شرکت که افتخار داده اند گرم گفتگو.

تا حدودی خسته هستم وانتظار ندارم ارباب رجوعی این وقت ظهر به سراغم بیاید. ناگهان در باز می شود و آقای میان سالی با قدی بلند و لبخندی دلنشین وارد می شود و پس از سلام می گوید :آقای حاج ....

روی صندلیم جابجا می شوم و مسئولانه !جواب می دهم من حاجی نیستم (یعنی افتخار نداشته ام که به حج مشرف شوم )ولی فلانی هستم .بفرمایید! ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 94/4/9 | 12:12 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

داستان آموزنده : خر و زنبور

در چمنزاری حیوانات گوناگونی به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی می کردند. تا اینکه روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول چریدن می شود. از قضا خر ،گل کوچکی را که زنبوری در بین گلبرگهایش مشغول مکیدن شیره بود، می خورد و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، از باب ناچاری زبان خر را نیش می زند و تا خر دهانش را باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.

خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کرد،

ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 94/4/7 | 4:58 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

افشای فسادهای کلان چه لزومی دارد و چه فایده ای بر آن مترتب است؟

آیا نظام حاکم بر کشورما قادر است بدون ملاحظه مقام و جناح و باند و دسته و گروه و نهادهای خاصّ و پدیده آقا زادگی و دانه درشت ها فسادها را شناسایی و بدون اغماض با آن ها برخورد و مجرمین را به مجازات قانونی برساند؟

دوستان گرامی

این بحث رو تو پارسی یار گذاشته بودم بعد تصمیم گرفتم اینجا هم جهت مطالعه شما عزیزان  بزارمش . بنابرین خواهشمندم با اعلام نظر تو  این بحث شرکت  داشته باشین .

اولین فایده مترتب بر افشای فسادها و خصوصا سوئ استفاده های اقتصادی و مالی این است که مفسدان شناخته تر می شوند و با معرفی به افکار عمومی حداقل برای مدتی امکان گرفتن پست های حساس دولتی و دسترسی به بیت المال را نخواهند داشت.

افشا و محاکمه و مجازات مفسدین

ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 94/4/5 | 2:49 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

سلام دوستان عزیز 

این مطلبو تو وبلاگ http://hijabvaefaf.parsiblog.comدیدم .برام جالب بود برا همین حیفم اومد براتون نزارمش.منبع مطلب قید نشده بود و من همین جا از تهیه کننده اون عذرخواهی می کنم.عنوان مطلب اینه:

نامه دختر زیبای 24 ساله و پاسخ رئیس ثروتمند

یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است :

ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 94/3/30 | 9:29 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

زمزمه ی دعای فرج امام زمان

درست یادم نیست چند روز از عملیات گذشته بود . علیرغم تلفات قابل توجهی که به واسطه شرایط خاص و جغرافیای منطقه داشتیم ولی رزمنده های گردان مابا همکاری سایر نیروهای عملیاتی همجوار با مقاومتی باور نکردنی تونسته بودن منطقه تصرف شده در عمق خاک دشمنو حفظ کنن .

عدم آشنایی کامل به منطقه آزاد شده و پراکنده شدن  بیش از حد نیروها ی ما در تپه ها و عدم امکان رساندن به موقع تجهیزات و آب و غذا و دارو به اونها کار را سخت تر کرده بود. بعلاوه خستگی ناشی از چند روز عملیات نیز مضاعف شده بود.

مستقر بودن دشمن در استحکامات وارتفاعات مشرف به نیروهای ما وآشنایی کاملشون به منطقه باعث شده بود براحتی هرگونه تحرک نیروهای ما را زیر نظربگیرن و اجازه ندن تدارکات و ارتباطات انجام بشه.

واقعا شرایط سختی بود ......

جنگ و مقاومت رزمندگان

انتخاب تصویر از جام جم آنلاین

ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 94/3/29 | 9:1 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

بی سیم بدون گوشی

پس از طی یه دوره کوتاه مدت و فشرده  آموزشی در شهرستان زادگاهم به لحاظ ضرورتی که تو منطقه از جهت جبران کمبود نیروهای مخابراتی پیش اومده بود بهمون اعلام کردن که برای اعزام به منطقه جنگی آماده باشیم .بی سیم پی آر سی

 میشه گفت آموزش ما توسه بخش خلاصه می شد: بخش اول مهارتهای رزمی وتاکتیک های نظامی ،امنیتی . بخش دوم آشنایی با مسائل عقیدتی و معرفتی و بخش سوم آشنایی با تجهیزات عمومی و اختصاصی. ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 94/3/26 | 10:51 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
تاریخ : یکشنبه 94/3/24 | 9:55 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

قهر هم داشتیم !

دو سه روزی از عملیات ... گذشته بود و من به عنوان بی سیم چی گردان از همان ابتدای عملیات تنها شده بودم .تنها از این جهت که هر بی سیم چی گردان معمولا دوتا کمکی داشت که اگه اتفاقی اوفتاد اونا بتونن جایگزین بشن و کارو ادامه بدن و تو روند ارتباطات عملیات با مرکز فرماندهی و یا رده های پایین ترمشکلی پیش نیاد و هم این که مخصوصاً هنگام شب زمان رو شیفت بندی کنن ، طوری که  به نوبت بخوابن و همیشه یکی هوشیار پای بی سیم، گوش به زنگ باشه . ولی من تو همون روز اوّل عملیات هر دو کمک بی سیم چی  رو از دست داده بودم .

بی سیم پی آر سی

ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 94/3/23 | 9:45 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت