تصویر بالا ، نمایی از یک مدرسه عشایری است.
مدارس عشایری ، ایده استاد شهیر مرحوم محمد بهمن بیگی برای با سواد نمودن بچه های مردم ایلات بود که بواسطه کوچ مداوم امکان استفاده از مدارس ثابت برایشان فراهم نبود.این مدارس عمدتا در استانهای محروم فارس ،کهگیلویه و بویر احمد ،کرمانشاه ،سیستان و بلوچستان ... ایجاد شده بودند.ایل مالکی نیز در زمان کوچ و اتراق در سرحد کوه بیل ،از این امتیاز بی مثال بهره مند بودند. ادامه مطلب...
سرگرم چانه زنی بایکی از سهامداران شرکت هستم .می خواهم مطلبی را به او بقبولانم که خودم باورش ندارم .او گیج تر و من مستأصل تر شده ام .بی فایده س! صدای بیب بیب تلفن همراهم نجاتم می دهد.فرصتی می یابم وبه صفحه آن نگاهی می اندازم که پراز اعداد جورواجور است. به ذهنم می آید که پیامک تبلیغاتی است . می خواهم حذفش کنم که کلمات اوّل آن کنجکاوم می کند :
بدینوسیله به اطلاع عموم بستگان و آشنایان می رساند مراسم ختم ...
دوستان گرامی ضمن عرض سلام ،این تصاویر درتاریخ 12 اردی بهشت 94 از چشمه ی واقع در حوالی روستای بُرُنجان کازرون تهیه شده است .نام چشمه را نمی دانم . انشاالله تحقیق می کنم و به عرضتان می رسانم. اگر هم که شما اطلاع دارید لطفا قید بفرمایید .آب چشمه از مسافتی زیرزمینی (بصورت قنات)تا کناره جاده (1)انتقال داده شده است .ضمناً بخشی از باغهای میوه اهالی ،اعم از درختان گردو و انار و رز (انگور)و انجیر و... در حوالی همین چشمه می باشد.
1-حدوداً کیلومتر 75جادّه شیراز -کازرون
این یادداشت را که درتاریخ : دوشنبه 93/9/24 9:36 عصر | نوشته بودم به لحاظ تناسب موضوع و حال و هوای این روزهای ساکنین روستاهای مالکی نشین حاشیه دریاچه پریشان وهمدردی با مشکلات طاقت فرسایی که در اوج سختی کارکشاورزی در زیرتابش مستقیم آفتاب سوزان و شدّت گرمای ویژه مناطق گرمسیری گریبانگیر آنهاست ،مجدداً تقدیم می کنم.
کازرون + طایفه مالکی + پریشان + تغییر در جغرافیای شهرستان؟!
به هم شهریها و هم ولایتی های گرامیم که فی الحال در شهر سبز کازرون اقامت دارند سلام و عرض حال داشتم :آیا تغییراتی در تقسیمات کشوری شهرستان انجام شده است که ما دور افتادگان از آن غافل مانده باشیم ؟
تصاویر زیر مربوط به کشاورزی روستای دهپاگاه می باشد . تصویر در تاریخ 11 اردی بهشت 94 از دامنه ی کوه بُزی تهیه شده است.
مراد ،جوان زحمتکشی از آبادی ما بود .خدا بیامرزدش.
واپسین روزهای سال گذشته به دیار دیگر سفر کرد. از خانواده ای آبرومند وریشه دار که در گردش روزگار و بروز برخی اتفاقات ناگوار،دستشان تنگ شده بود. با این همه مراد توانسته بود با کار و تلاش تمام وقت، جلو خانواده و همسر،کم نیاورد. خانه ای و ماشین مرتبی و... دست و پا کرده بود ،اگرچه با قرض و قوله از دیگران .بقول معروف در انظار دوست و دشمن صورتش را با سیلی سرخ نگه می داشت .