f=e="t مهدی پریشانی - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

سلام دوستان

مدتی است کمتر توفیق دارم که در محیط وبلاگ باشم و با شما عزیزانی که بر بنده منت می گذارید و  از وبم بازدید دارید در ارتباط  باشم . راستش نمی توانم رفتارم را با عنوان کردن شلوغ بودن کار یا بهانه های دیگه  توجیه کنم. اما حداقل می  تونم بگم بی حوصلگی  ناشی از  وقوع  برخی رویدادهای مهم زندگیم  را که انتظار میکشم  در این خصوص بی تاثیر نبوده است،  که اگر  سرک کشیدن  گهگاهی به برخی فضاهای مجازی مشابه را هم به آن اضافه کنم شاید عذرم تا حدودی قابل پذیرش باشد. البته همه این ها را گفتم که هم عذرخواهی کرده باشم و هم چنانچه خدا توفیق دهد زمینه ای باشد برای شروع مجدد. 

به محبوب واقعی می سپارمتان

یا حق

 






تاریخ : سه شنبه 95/4/29 | 9:41 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

کوه بیل /چشمه بید مزراع

سرحد کوه بیل ،یورد غرغری  از منظر درخت بید  چشمه بیدمزراع/تصویر از لای تنه درخت بید های یورد بید مزراع گرفته شده است. ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 95/3/5 | 2:8 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

علیرغم این که به سرحد کوه بیل فوق العاده علاقه مند هستم ،منتهی به دلایلی کمتر توفیق حاصل می شود که از آن جا دیدن داشته باشم.اما به هرحال سعی می کنم حداقل در فصل بهار و خصوصا اریبهشت ماه از آن جا دیداری تازه کنم و با مشاهده زیبایی های کوه بیل خاطرات دوران کودکی و نوجوانیم را مرور کنم.امسال جمعه 17 اردیبهشت ماه به دعوت عموزاده هایم از صبح زود با جمع و جور کردن مختصر تدارکاتی راهی سرحد شدم.کوه بیل را همچنان زیبا و دوست داشتنی دیدم.اما به وضوح بی پناهیش را در برابر هجوم انسانی مجسم دیدم. راستش از وقتی که بهار آغاز می شود با رویش اولین سبزه ها ،سیل هجوم طبیعت دوستانی که دوست داشتنشان را با نابود کردن طبیعت به اثبات می رسانند  نیز آغاز می شود. ......

سرحد کوه بیل/ چشمه مربوکسرحد کوه بیل/ چشمه مربوک 

 بوته جاشیر حیوانی غرق در گل /بلندی های واقع در شرق چشمه مربوک /کوه بیل ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 95/2/19 | 1:11 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

ساعت موبایل را که برای موقع نماز صبح تنظیم کرده ام صدایش در نمی آید و قالم می گذارد  . اما من با صدای قوقولی قوقوی خروس صاحب خانه از رخت خواب کنده می شوم و با عجله به حیاط منزل می آیم . به !چه هوای تمیزی!دامنه کوه بزی در روستای هلک شهرستان کازرون/اوایل بهار 95

نمایی از طبیعت بهاری فامور/دامنه کوه بزی واقع در جنوب شرقی روستای هلک کازرون

ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 95/1/10 | 10:38 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

 کلید را درون قفل در می چرخانم و خُرد و خمیر و سرخورده از محیط بیرون، خود را به درون منزل می افکنم. هنوز لختی نیاسود ه ام که همسرم کارت دعوتی را جلو چشمم می گیرد .کارت عروسی یکی از بستگان است.چشمانم سیاهی می رود ... ای وای خدا دوباره ...

خبر عروسی مایه مسرت و شادی است .چه کسی از شادی بدش می آید؟ وقتی می بینی یکی از دوستان و یا آشنایان و بستگانت پیوندی مقدس و مبارک را جشن می گیرند، شما هم در این شادی خود را سهیم می بینی و برایشان دعا می کنی و از خداوند خوشحالی و سفید بختی و عاقبت بخیری آنها را آرزو می کنی. سوای این، مختصر هدیه ای هم به عروس و داماد تقدیم می کنی که گاه شاید اندازه پول شامت هم  نباشد! اما من حال و هوای کسی را دارم که آماده می شود در میدان کارزار به نبردی نابرابر تن دهد. ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 94/12/28 | 5:13 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

23بهمن ماه امسال توفیقی دست داد تا به اتفاق خانواده از زادگاهم دیار فراموش شده پریشان دیداری داشته باشم . سفرمان مزین شد به نزولات جوی و  بارش ملایم برف و باران که خاطرات جالبی را برایمان رقم زد .تصاویر زیر را همسرم در طول مسیر با دوربین موبایل از مناظر کنار جاده برداشته است.

تصویر از ارتفاعات شمال غربی مشرف به دریاچه پریشان گرفته شده

تصویری از روستای پریشان و اندکی دورتر روستای هلک.تصویر از بالای کوه شمال دریاچه پریشان (ابتدای جاده جدید در دست احداث طایفه مالکی )برداشته شده است ادامه مطلب...




تاریخ : سه شنبه 94/11/27 | 2:17 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

اوایل بهمن ماه  94جاده خان زنیان /تصویری از ضلع شمالی 1394

برف کوه بیل این روزها کم کم دارد آب می شود و کوه بیل خود را آماده می کند که به استقبال بهار برود. تصویر از جاده شیراز -کازرون (حوالی خان زنیان )تهیه شده است ضلع شمالی کوه بیل/11بهمن ماه 1394






تاریخ : چهارشنبه 94/11/14 | 8:21 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
تاریخ : چهارشنبه 94/11/14 | 12:34 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

معمولا هرسال در برنامه دارم که در سالگرد درگذشت پر ابهام آموزگار سالهای دوم و سوم دبستانم مرحوم محمد علی میرشکاری بر مزارش حاضر باشم .17 دی ماه سالگرد سفر غریبانه ی آن عزیز به دیار باقی است . دیروز پنجشنبه 17 دی ماه بود و من به  دلایلی این توفیق را نیافتم. به جبران آن امروز جمعه 18 دی ماه،  اوائل صبح به اتفاق همسرم به دارالرحمه ی شیراز رفتیم و ضمن طلب آمرزش برای سایر بستگان مرحوم ومن جمله پدر بزرگوار همسرم ، بر مزار آموزگار گرامیم حاضر شدیم. برای روح بلندش طلب آمرزش کردیم و قرائت حمد و سوره . ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 94/10/18 | 7:49 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
مار و ارّه
داستان داستان
شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری می‌شود. عادت نجار این بود که موقع رفتن، بعضی از وسایل کارش را روی میز بگذارد. آن شب هم اره روی میز بود. همین طور که مار گشتی می‌زد بدنش به اره گیر می‌کند و کمی زخمی می‌شود. مار خیلی ناراحت می‌شود و برای دفاع از خود اره را گاز می‌گیرد که سبب خون‌ریزی دور دهانش می‌شود. او نمی‌فهمد که چه اتفاقی افتاده و فکر می‌کند اره به او حمله می‌کند و اگر کاری نکند مرگش حتمی است. برای آخرین بار از خود دفاع می‌کند و بدنش را دور اره می‌پیچد و اره را فشار می‌دهد.
صبح که نجار آمد روی میز به جای اره، لاشه ماری بزرگ و زخم‌آلود را دید که فقط و فقط به خاطر بی‌فکری و خشم زیاد مرده است.
در لحظه خشم می‌خواهیم دیگران را برنجانیم اما بعد متوجه می‌شویم خودمان را رنجانده‌ایم و موقعی این را درک می‌کنیم که خیلی دیر شده است. در زندگی لازم است که بیشتر گذشت و چشم‌پوشی کنیم از اتفاق‌ها، آدم‌ها، رفتارها و گفتارها.

 






تاریخ : پنج شنبه 94/9/19 | 9:44 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت