f=e="t بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

حاج نادر ریاحی و صندوق قرض الحسنه خدام الحسین

مدیرکل اسبق اوقاف فارس

صندوق قرض الحسنه خدام الحسین که می خواهم راجع به آن بنویسم در اواخر سال 1375تشکیل گردید و بعدها به شرگت تعاونی اعتبار تغییر نام پیدا کرد،در حال حاضریکی از فعالترین تشکل های تعاونی اعتباری  در استان فارس است که با جلب مشارکت و گرفتن حق عضویت از کارکنان ادارات و بقاع متبرکه فارس در زمینه پرداخت وام های قرض الحسنه به آنان فعالیت می کند و خدای را شکر در حال حاضر با چندین میلیارد سرمایه نقدی،گام های موثری را در جهت رفاه حال کارکنان و گشودن برخی گره ها و رفع تنگناها برداشته است .

اگر بخواهم از مهم ترین عواملی که باعث تشکیل و ادامه کارصندوق شد ذکری به میان آورم  بی شک در مرتبه اول باید از جناب " حاج نادر ریاحی "مدیر کل وقت اوقاف فارس نام ببرم. مدیرکل لایقی که بدون تعارف منشا خدمات زیادی در فارس بود و البته مهمترین وزیباترین کاری را که می شود به او نسبت داد ،کادر سازی و تربیت نیروی انسانی  بود که متاسفانه خیلی از مدیران به این مهم توجهی ندارند.بنده همواره خودم و همه موفقیت هایی را هم که در تشکیلات اداری بدست آوردم مرهون همان سیاست اداری جناب ایشان می دانم.

ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 99/2/5 | 6:50 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

تعریف ما از فرهنگ چیست ؟

صاحب محیط زیست کیست ؟

چه کسی قرار است برخی از ما نوع بشر را وادار کند که آدم باشیم !

آخرین روز فروردین ماه است وبه من خبر داده اند  یکی از بستگانم در شهرستان دارفانی را وداع گفته است . علیرغم وسواس کرونایی من، که همه خانواده و بستگان را کلافه کرده است و به قول برخی خیلی احتیاط می کنم که به این راحتی ها نمیرم ،همه چند و چون ها را نادیده گرفته و به اتفاق خانم برای عرض تسلیت به بازماندگان مرحوم راهی شهرستان می شویم.

1_ از شهر عزیزمان که خارج می شویم بر سر راه ورودی به سمت روستای ... که گذر می کنیم، چشممان به انبوه زباله هایی می افتد که به صورتی نامنظم و ناهنجار در حاشیه جاده اصلی روی هم تلنبار شده اند ،به خود می گویم کاش به برخی از این مسئولین محترم ذی ربط در بخشداری و دهیاری دسترسی داشتم که بپرسم در مدیریت شما ، محیط زیست و بهداشت عمومی چه تعریفی دارد، خصوصا در این وضعیت کرونایی چرا این گونه با جان مردم بازی می شود! ادامه مطلب...




تاریخ : شنبه 99/1/30 | 10:34 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

سخنی با هم ولایتی های گرامیم در طایفه مالکی ساکن فامور مرده شوی خانه/طایفه مالکی /دهپاگاه/کازرون /فارس

تصاویر غسالخانه مالکی مربوط به سال 86 می باشد

با عرض سلام و ادب و تبریک سال نو و آرزوی سلامتی و شادابی همه شما ، چند کلمه ای را خدمتتان به عرض می رسانم .

عزیزان هم ولایتی

همگان اطلاع دارید  که بیش از 10سال است که با پی گیری های مداوم برخی خیرخواهان طایفه و به همت ادارات کل اوقاف و بنیاد مسکن استان فارس وبهره گیری از بودجه بیت المال ، غسالخانه ای تحت عنوان دارالسلام درحد مرزی روستاهای هلک و دهپاگاه در زیربنای بالای 100متر مربع به منظور استفاده ساکنین روستاهای کم برخوردار مالکی نشین اعم از پریشان ،هلک ،دهپاگاه و قلات نیلو و حتی سایر روستاهای همجوارواقع دردهستان فاموربا امکانات زیراحداث وراه اندازی شده است:

-      -  اتاق محل شستشوو کفن میت (دو عدد سنگ مجزا)

-       - اتاق سردخانه مجهز به سردخانه با ظرفیت نگهداری دو جسد

-       - اتاق دفتر و آبدارخانه

-       -  حمام

 -     -  سالن انتظار

-       محوطه مناسب و وسیع در جنب ساختمان برای اقامه نماز میت ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 99/1/17 | 1:18 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

اخیرا متنی را دیدم با این شرح : حضرت آیت الله ... (در در دیدار مبلغان سازمان اوقاف با موضوع آرامش بهاری) فرمودند :

تشکر می کنم از شما که در زمانی که "مردم " برای تفریح از خانه و دیار خود بیرون می زنند شما برای مرزبانی دین به تبلیغ می روید. ................!........؟.....................،.،،! ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 97/12/22 | 9:55 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

کتاب مالکی در گذر زمان/ اثر اکبر رئیسی

اواسط سال 95 بود که باخبر شدم جناب آقای حاج اکبر رییسی هم ولایتی گرامیم که سال های زیادی در حوزه های مختلف اداری ،انتظامی، اجتماعی استان مسئولیت داشته اند و انصافا از افتخارات طایفه هستند در حال جمع آوری اطلاعاتی راجع به انساب طایفه مالکی است ولی خیلی در جریان جزئیات کار نبودم تا این که در جلسه ای از خود ایشان شنیدم که در صدد تهیه شجره نامه افراد طایفه مالکی هستند. ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 97/11/17 | 1:23 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

 

مشکل آب چقدر جدی است ؟ دریاچه پریشان در سال 1396

آن روزهایی که برای سرکشی به خانواده و بستگان به زادگاهم بر می گشتم در اولین فرصت سعی می کردم  به دریاچه زیبای پریشان که تا آبادی ما فاصله چندانی نداشت سری  بزنم. حال یا به بهانه ماهی گیری بود یا تفریح و تماشای زیبایی های خیره کننده دریاچه. از بوته های کناره دریا که بوی معطرشان به وجدت می آورد گرفته تا آواز مستانه پرندگان زیبا و رنگارنگ  و لانه های پر از تخم آن ها بر فراز نیزارهای سر سبز و صدای جهش ماهیان جوانی که خود را از آب به بیرون پرتاب می کردند همه و همه برگ زرینی از قدرت لایزال الهی و شکوهمندی و در عین حال ظرافت طبیعت را به رخ می کشید . راستش هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی چشم باز کنم و دریاچه نباشد واین همه زیبایی محو شده باشد ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 97/5/3 | 9:18 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()

چندروز پیش با این تکنولوژی جدید ارتباطی پیامکی برآیم آمد که : "سود تعاونی ... به حساب شما واریز شد ."

از خوشحالی در پوست نمی گنجیدم! خصوصا این که چند روزی بود جیب هایم رنگ پول به خود ندیده بودند

.با حالتی بی قرار در منزل قدم می زدم ،روی مبلمان منزل ورجه وورجه می کردم ،آوازهای محلی می خواندم و خلاصه علیرغم تذکرات پی در پی عیال، تاب نشستنم نبود.باور کنید اهل منزل به زحمت توانستند کنترلم کنند ... ،هنوز از  آن حال و هوا خارج نشده بودم که تلفن های همکاران بازنشسته ام شروع شد :پیام بهت رسید ؟ چقد به حسابت واریز کردن ؟بازم میدن ؟ اون وقت تا حالا چرا از این خبرا نبود ؟!)و بیشتر با تمسخر(

داستان از این قرار بود که یکی از شرکت های تعاونی اداره مان که سالیان زیادی در آن مسئولیت اجرایی داشتم و در حال حاضر چندی از دوستان گرامیم مدیریت آن را بعهده دارند ،از طریق پیامک به اطلاع اعضا رسانده بودند  که سود شرکت .... به حساب آن ها واریز شده است.

به این که آیا شرکت مذکور  قابلیت سود دهی دارد یا خیر و این که از بابت این سود کذایی چقدر به حساب اعضا واریز شده است هم کاری ندارم. چرا که در طول آن سنوات متمادی که به اتفاق چند نفر از دوستان با همت و کم توقعم آن جا را اداره می کردیم به زحمت مداخل و مخارجش موازنه می شد ،چه رسد به سوددهی آن! و البته تنها بهره ی مجموعه ما که مشوق ادامه ی راهمان بود رضایت مندی اعضای شرکت بود و دعای خیر آن ها که حقا به آن ایمان داشتم و نتیجه آن را در زندگی روزمره دیده ام و پس از گذشت سال ها همچنان به آن امیدوارم.انشاءالله که این رضایت مندی برای گردانندگان فعلی هم پابرجا باشد. اما این ماجرا مرا به یاد داستانی انداخت که در اوایل پیروزی انقلاب اتفاق افتاده بود:

نقل می کنند در آن زمان، واحد سیار صدا و سیما برای تهیه گزارشی از خدمات ارائه شده از پرتو انقلاب اسلامی به یکی از روستا های منطقه ما رفته و شروع به مصاحبه با اهالی می کنند .هر کدام از اهل آبادی به فراخور اطلاع و دانش خود از برکات انقلاب می گویند :یکی از آب لوله کشی و دیگری از احداث جاده جدید به همت جهاد سازندگی و دیگری هم از برپایی کلاس نهضت سوادآموزی و ....که انصافا در آن زمان و با توجه به محدودیت اعتبارات و امکانات ،اقدامات خوب و قابل توجهی هم انجام شده بود.

 تا این که در آخر کار میکروفن را به دست پیرزن کهن سالی می دهند که بسی مشتاق بود او هم  چون سایرین از حسنات انقلاب بگوید. آن بنده خدا تنها اقدام ملموسی را که به واسطه انقلاب در ذهنش داشت، چند برگ کوپنی بود که به او اختصاص داده بودند تا با آن سهمیه قند و شکر و آرد ماهانه اش را تامین کند.

این بود که رو به دوربین با صدای لرزانی گفت: ننه !من فقط می خوام از سران رژیم پدر سوخته قبلی بپرسم اون وقت تا حالا کوپن های ما را چطوری هپولی می کردین!!!؟

-هپولی: مالی که یک جا بلعیده شود ،ناپدید شود ....






تاریخ : پنج شنبه 96/2/14 | 7:26 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
<      1   2      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت