سال نو بر شما مبارک دوستان عزیز!
برایتان از آن خداوندی که همه چیز در دست با کرامت اوست بهترین ها را آرزو می کنم .
شاد باشید و سلامت و توفیق همراه همشگیتان .
باری در آخرین روزهای زمستان یعنی 25 اسفند 97 توفیق دست داد و از زادگاهم دیدن کردم .اینجا همان جایی است که سابقا دریاچه پریشانش می گفتند ! آن روزها که در اوج بود و پر آب در محاصره نیزارها و صدای دل نشین پرندگان که همین روزها موسم تخم گذاریشان شروع می شد .چه همهمه ای بر پا می شد از شور و ولوله و صدای زندگی
تصاویر از روبروی کوه بزی و در جاده ملا اره به فامور گرفته شده است ادامه مطلب...
راستش هم ولایتی های گرامی ،مدتهاست که می خواهم بی پرده و خودمانی تر با هم درد دل کنیم .این چیزهایی که میگویم بارها در لفافه و نکته و کنایه و یا هرترفندی که در دیار خودمان بلد شده ام و یا در جاهای خیلی دورتر یاد گرفته ام در برخی معاشرتها به شما ها و خصوصاً دوستان عزیزی که مثل خودم ادّعای روشن فکری دارند تا آن جا که گفتگو های 5+1 از ابتدایی ترین بحثهای روزمره شان است مطرح کرده ام. ولی متاسفانه این جور که پیداست علیرغم اینکه خیلی ها با آن موافقند ،قرار نیست حداقل در گذر نسل ما توجهی به آن بشود. و لاجرم هی حرص خورده ام، اوف کشید ه ام و در آخر هم راه به جایی نبرده ام.
لازم به گفتن نیست من هم به نوبه ی خود از این همبستگی و ابراز محبت بی کران شما به یکدیگر غبطه می خورم ، اما در کنار آن نمی دانم باید به برخی از این رسم و رسومات و در یک کلمه فرهنگ و سنّت گذشته خودمان بالید و یا آن که بایستی از مضرّاتش شرمگین شده ، سر در گریبان فرو برد. بطور مثال ،وقتی می بینم وقتی فردی از طایفه به مشکلی دچار می شود و اکثرمان، خود را از او قایم می کنیم تا از درد و گرفتاریش نشنویم و حتی اگر گاهی به سراغمان هم بیایند که قدمی برداریم ،به بهانه های مختلف طفره می رویم و هزار جور بهانه برای انجام ندادنش جور می کنیم،
اما به فرض اگر همین شخص ،ناگهان چشم برهم گذاشت و به دیار ابدی سفر کرد چه رشادتها که از خود بروز نمی دهیم
می خواهم در خصوص مهاجران افغانی بگویم . این که حالاچگونه و چطور فوج فوج به کشور ما وارد می شوند بماند و ماهم کاری به آن نداریم و نمی توانیم داشته باشیم!
به هرحال این بیچاره ها انسانند،پس از ورود به خاک ما برای ادامه زندگی در یک کشور غریب مجبورند دنبال شغلی باشند و سر پناهی .
از هیچ کاری هم ابا ندارند و انصافا همه می دانیم برخی از کارهایی که بواسطه ویژگی های خاص جسمی انجام می دهند خصوصاَ در امور ساختمانی و بنایی ، از عهده بسیاری از کارگران توانمند ما هم خارج است. ادامه مطلب...
ساعت موبایل را که برای موقع نماز صبح تنظیم کرده ام صدایش در نمی آید و قالم می گذارد . اما من با صدای قوقولی قوقوی خروس صاحب خانه از رخت خواب کنده می شوم و با عجله به حیاط منزل می آیم . به !چه هوای تمیزی!
نمایی از طبیعت بهاری فامور/دامنه کوه بزی واقع در جنوب شرقی روستای هلک کازرون
سلام دوستان
دو روز از یک سالگی وب من گذشته. سعی کردم در حد توان مطالبی را که ممکنه فایده ای داشته باشن برا شما دوستان عزیزم بزارم . البته می دونم که وبم متنوع نیست و ممکنه حوصله برخی دوستان روسر ببره . خب بخشیش طبیعیه و برا بخشی هم شاید دلیلایی داشته باشم که فعلا ترجیح می دم عنوان نکنم . به هرحال تو این مدت که همراه بودین از همتون سپاسگزارم و خصوصا اون دوستایی که نظر دادن و یا ایراداتو بهم گوشزد کردن و از همه مهمتر دوستایی که جزئیات تخصصی وب گردانی رو به یه آدم تازه کاری مثل من یاد دادن . از همکارام ،از بچه های کوهستان ، از دوستان دیار کازرون و زادگاهم کوه بیل و پریشان ادامه مطلب...
از جادّه ی فامور که به سمت روستاهای حاشیه دریاچه ی پریشان (که یادش بخیر!)حرکت می کنی در سمت راست کوه استوار ی تورا همراهی می کند که رشته ای است از سلسله جبال زاگرس . حوالی روستای دهپاگاه که می رسی چنانچه بیشتر کوه را برانداز کنی حفره ای را به وضوح در ریشه کوه بالا مشاهده می کنی که به غار دیو کن و یا کِر(ker)فرهاد معروف است.
مشاهده غار دیو کن از ارتفاعات مشرف به روستای هلک (چات سفید) ادامه مطلب...
وقتی پس از سالیانی دگر بار به بهانه ی دیدار دوباره ی دیوارهای ستبر و سربه فلک کشیده ی کوه بالا (رشته ای از رشته کوههای زاگرس در شمال دریاچه پریشان)و تماشای "غار دیو کَن " خودرا به پای" زرد "رساندم ، با صحنه های غم انگیزی متوجه شدم که در تصورم نمی گنجید! ادامه مطلب...
دوستان عزیز همانطور که در نوشته های قبلی به عرض رساندم یکی از اهداف اصلی ایجاد این وبلاگ شناساندن منطقه ی فامور و خصوصا طایفه ی مالکی و سکونت گاه آنان یعنی کرانه های دریاچه ی پریشان و کوهستان زیبای کوه بیل و حد فاصل آنهاست که سابقا از طریق کوچ طی می شد . من بعد نیز به فراخور حال و در حد بضاعت انشاالله مطالبی را جهت علاقه مندان به این منطقه تقدیم خواهم کرد: نوشته کوتاه زیر از همین مقوله است.
عمده ی کرانه ی شمالی دریاچه پریشان را به ترتیب روستاهای “پریشانparishan“، “هلکhelak،” دهپاگاه dehpagah” و روستای “قلات نیلوqalat niloo“در برگرفته است که مجموع این ها را طایفه ی مالکی گویند . ادامه مطلب...
نمایی از روستای هلک *کرانه شمالی دریاچه پریشان*زمستان 93