امروز حسب ضرورتی به اتفاق دونفر از دوستان عازم شهرستان فیروزآباد شدیم . ظهر میهمان احمد آقایکی از دوستان قدیمی بودیم . پس از صرف ناهار درمنزل آن عزیز، دعوتمان نمودند به گشت و گذاری در شهر و حوالی آن . علیرغم اینکه بسیارخسته بودم ، رد احسان را دور از ادب دانسته و در خدمتشان بیرون زدیم .پس از مسافتی در ورودی روستایی درحدود 5کیلومتری حومه شهر، دوستم آقای راننده را امر به توقف نمود.تابلوی روستا را خواندم :روستای لهراسب
از ماشین پیاده شدیم و درضلع غربی روستا که شبیه پارک محله ای بود به راه افتادیم .پس از لختی در کنار محفظه سرپوشیده ای ،دوستم احمد آقا ایستاد.
اینجا مزار مرحومان لاله و لادن است. خدایشان بیامرزد.چه رنجها متحمل شدند و درآخر چه صمیمانه وپرامید به استقبال خطر رفتند .افسوس که تقدیر الهی ویا کاستی دانش بشری ...
به هرحال اجل مهلتشان نداد.وبه سرای باقی شتافتند وچه زود هم از خاطره ها رخت بربستند .
برایشان طلب آمرزش کنیم .این که گفتم از خاطره ها رفتند بواسطه میل گردهای انتظاری بود که در اطراف قبر توجهم را جلب کرد. زنگ زده و درهم پیچیده . ظاهرا قرار بوده بر مزار این مرحومان بنایی ساخته شود و ...
الان چندسالی از فوت آنهامی گذرد .بازهم با قرائت فاتحه از خداوند رحمان برایشان طلب آمرزش می کنیم.
تابلوی نصب شده برمزار مرحومان لاله و لادن