دوشنبه هفده آذرماه 1393
به اتفاق گروه شیراز را ترک کرده و بطرف شهرستان مرودشت حرکت کردیم.دوستان قبلا مطالبی را در خصوص طبیعت زیبای این شهرستان شنیده بودند اما شنیدن کی بود مانند دیدن !
بواسطه اینکه زادگاهم همین منطقه هست ، کوه "مهرmehr " را برای دیدارشان در نظر گرفتم. این کوه در جنوب غربی شهرستان مرودشت واقع شده است .ابتدا وارد مزرعه کیان شدیم که در همسایگی کوه مهر قرار دارد ومتعلق به یکی از آشنایان است.
پس از سلام و احوالپرسی و گپ مختصری با دوستان حاضر در مزرعه، لباسهای کوهنوردی راپوشیدیم وخداحافظی کرده وباعزمی جزم به کوه زدیم . موردی که اینباربرای کوهپیمایی انتخاب کرده بودم ازهمه نظر با هفته های قبل تفاوت داشت .
این کوه هم شیب تندی دارد وهم صخرهای بلند. باتوجه به شناختی که از مسیر داشتم درجلوه گروه حرکت کردم وسایر افراد گروه نیزبه ترتیب : ناصر و علی وداریوش وابوالفضل وسیروس درپشت سر من در حرکت بودند.
حرکت هماهنگ ویکنواخت همه اجزای گروه، لازمه یک برنامه جمعی و خصوصا یک کوهپیمایی موفق است.
پس از طی مسافتی ، متوجه شدم دو نفر از افراد گروه بواسطه نقل خاطرات گذشته برای هم و شادی زایدالوصف ناشی از آن، کمی کندتر حرکت کرده وهمین امر موجب کندی حرکت سایر افراد گروه می شود. میبایست کاری میکردم .چون مسیر طولانی وتقریبا سخت بود وادامه این وضع ممکن بود زمان صعود را طولانی تر کند تا دیر نشده می بایست چاره ای می اندیشیدم.
بالاخره با همفکری یکی از همراهان به یکی از آن دو که باهم صمیمی تر بودیم پیشنهاد دادم : شما چون بچه همین منطقه هستید به جای من در پیشاپیش گروه حرکت کنید .به این ترتیب آنها را از هم جداکردیم .این ترفند اگرچه بین آن دو یار غار اندک جدایی افکند ولی موجب شد گروه از برنامه خود عقب نماند.
پس ازرسیدن به قله ،دشت زیبای مرودشت وحوضچه های زیبای شرکت پتروشیمی که در پایین کوه قرار گرفته است نمایان شد. منظره به قدری برای دوستان جالب بود که شروع به عکس گرفتن کردند .
برنامه تاساعت 5عصر ادامه داشت .با تاریکی هوا، نماز مغرب وعشا را خواندیم ومختصر شامی هم تهیه و صرف نموده وبه اتفاق گروه ،شاداب و سر حال به شیراز برگشتیم . به امید سلامتی و شادابی همیشگی همه دوستان: برزگر