f=e="t چگونگی تاسیس بنیاد خیریه شتابک - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

 

بیش از یک دهه از مسئولیت من در صندوق قرض الحسنه اداره می گذشت و به عبارتی تفریبا  کارها روی غلطک افتاده بود و خیالم تا حدود زیادی از بابت اداره آنجا آسوده شده بود.

گاه گاهی با مشاهده گرفتاری های مالی نه چندان سنگین بستگان که شاید با اندک مساعدتی می شد آن را حل کرد به فکر می افتادم که اگر مشابه صندوق خدام الحسین را در فامیل داشتیم، شاید می شد  قدمی هر چند کوتاه در جهت خدمت به خلق خدا برداشت. ضمن این که هر از چند وقتی برخی از بستگان و خانواده هم در این خصوص تلنگری می زدند.

خوشبختانه با سوابقی که از باب اشتغال در امور مالی و حسابداری اداره و همچنین راه اندازی صندوق خدام الحسین داشتم تجربیات خوبی نصیبم شده بود : از تنظیم حساب ها و بیلان عملکرد و انجام تشریفات قانونی حاکم بر تعاونی ها گرفته تا ارکان آن ها از هیئت مدیره و بازرسین و مجامع عمومی و نحوه ارتباط  با اداره تعاون و بانک مرکزی.

منتها برای شروع کار دل می زدم که آیا اگر در این امر خطیر وارد شوم مورد استقبال واقع می شود یا خیر و به عبارتی سرمایه اولیه را چگونه تامین کنم و چگونه عمل کنم که مبادا مضحکه خاص و عام شوم.  تا این که خدای را شکر وضع مالی خانواده تا حدودی بهتر شد و دست و بالمان  هم بازتر. قطعه باغچه ای که در بیرون شهر با یکی از افراد خانواده بصورت مشترک داشتیم به دلایلی به فروش رسیده بود و سرمایه بخور نمیری در اختیار مان قرار گرفته بود.

 شهریور سال 86بود که پس از  هم فکری های مداوم با همسرم و سبک سنگین کردن اوضاع به این نتیجه رسیدیم که وام خرید خودرویی را که مدتی پیش تر از بانک گرفته بودیم ، دیگر نیازی به آن نداریم و این سوال ذهنمان را مشغول کرده بود که :  چرا برای سبک تر کردن بدهی ها و رهایی از قسط ها تسویه اش نکنیم ؟

پس از چندی و فکر بیشتر روی این موضوع وآگاهی از اوضاع و احوال برخی بستگان به این نتیجه رسیدیم که این وام را که قرار است به بانک برگشت داده شود به این بستگان نزدیک که هر کدام به نوعی با مشکلاتی مواجه شده بودند قرض بدهیم به شرطی که خودشان متعهد شوند اقساط را برگردانند و با این کار شاید گرهی هر چند کوچک از مشکلات آن ها باز کرده باشیم.

با تجربه ای که داشتم فرم هایی را در حالت تعهد نامه پرداخت، تهیه کردم و این پول با همان نرخ کارمزد بانک و البته بدون محاسبه هزینه های انجام شده  بلافاصله بین حدود ده نفر از افراد نزدیک خانواده شامل برادر زاده ها و خواهر زاده های خود و همسرم در سقف 500 هزار تا یک میلیون تومان تقسیم گردید و می شود گفت این چند نفر نخستین وام گیرندگان بنیاد شتابک بودند که از سرمایه شخصی به آن ها وام پرداخت می شد. از این جا دیگر انگیزه تشکیل صندوق بیش از پیش در بین ما قوت پیدا کرده بود.

 برای آنکه تصمیم گرفته شده  از پختگی لازم برخوردار باشد ، بنا گذاشتم موضوع را با چند نفر  از با نفوذترین و با سواد تربن افراد فامیل در میان بگذارم  . به همن منظور با تک تک آن ها جلسه گذاشته و اهمیت کار را متذکر شدم وحتی برخی را تشویق و پیشنهاد دادم که این بنیاد جدید با محوریت آن ها شکل بگیرد . باری عمدتا استقبال و تعریف و تمجیدها نمودند، اما در عمل ،علیرغم قولی که داده بودند ،متاسفانه به وعده هاشان عمل نکردند و بعدها تا حد ممکن از صندوق فاصله گرفتند . خاطرم هست که یکی از آن دوستان خیلی اصرار داشت که نام این صندوق بایستی برایندی از نام طایفه باشد و ما مجبور شدیم برای جلب نظر ایشان ساعت ها برای ترکیب کلمات و انتخاب نام مرتبط با طایفه وقت بگذاریم و به عبارتی همین نام "شتابک" برخاسته از اصرار همان عزیز بود. بگذریم که بعد از این پیشنهاد هیچ وقت پیدایش نشد! خوب است همین جا واژه "شتابک" را تشریح کنم که برگرفته از "شرکت تعاونی اعتبار و خیریه بنکوی کادرویشی " است .

همین جا لازم است از میان آن چند نفر با یک استثنا یاد کنم از جناب آقای حاج احمد مهربان که پس از تبادل نظر ،انصافا از همان ابتدای کار حمایت بی دریغی از مجموعه داشتند که هنوز هم ادامه دارد .

می شود گفت از مهر ماه 86 وصول اقساط از این بدهکاران وام های شخصی شروع و تا بهمن 86 که تقریبا مصادف شده بود با یازدهمبن سال تاسیس صندوق خدام الحسین ادامه یافت .

در این احوالات و در راستای برداشتن یک گام بلند اجرایی ، لیستی از بستگان خیلی نزدیک از برادر زاده ها و خواهر زاده ها گرفته تا عمه و عمو زاده و دایی زاده های خود و همسرم تهیه و دعوت نامه هایی تکثیر و با هماهنگی قبلی آن ها را به  منزل خواهر زاده ام آقای رضا مهبودی واقع در حوالی شهرک والفجر شیراز که سالنی وسیع در اختیار داشتند و از طرفی عمده بستگان هم به آن مسیر دسترسی سهل تری داشتند دعوت نمودیم.

پس از مختصر پذیرایی معمول شروع کردم و شرحی از اهدافم و اینکه چه انتظاری از آن ها دارم را بیان نمودم.خدای را شکر  ایده من با استقبال گرم مهمانان دعوت شده روبرو شد و قرار شد از فردای آن روز واریز حق عضویت به حساب اعلام شده شتابک آغازشود. اساسنامه ای را هم که از قبل با دقت زیاد و حسب تجربیات قبلی تنظیم کرده بودم قرائت و جژییات فعالیت بنیاد جدید التاسیس را به اطلاع حضار رساندم .

به موازات پی گیری های اجرایی به فکر افتادم که حساب مشترکی برای این منظور پیش بینی کنم . اولویت اول برای ما شعبه بانکی بود که بیشتر در دسترس بستگان باشد و با مشورت هایی که گرفتیم فلکه فرودگاه قدیم به نظرمان مناسب تر از همه جا بود. البته آن وقت ها هنوز حساب فراگیر چندان در بین مشتریان بانک ها ،معروف و مطرح نبود ، به همین منظور شعبه تازه تاسیسی را حدودا روبروی سازمان کشاورزی و بالاتر از فلکه فرودگاه قدیم در نظر گرفتیم و به آن جا مراجعه و ترتیب افتتاح حساب مشترک بنیاد را توسط اولین هیات اجرایی "و البته انتصابی" دادم که همه از خانم های خانواده بودند

به هر حال به لطف خدا کار شروع شد و با وصول  مقداری حق عضویت از بستگان در بهمن ماه ، رسما ازاسفند ماه  86 پرداخت وام ها را کلید زدیم . هم اینک بنیاد شتابک با حدود 250 نفر عضو مرتبط با صد خانوار فامیل نزدیک ، زیر نظر هیئت اجرایی و با هماهنگی هیئت امنا اداره می شود .سرپرستی بنیاد را هم خودم بعهده دارم.

نکته ای که قرص و محکم بر آن پای فشردم این بود که علیرغم استقبال مردم خوب طایفه ،به لحاظ محدودیت های مکان و اعتبارات  از پذیرش عضو در فامیل های دورتر عذرخواهی کردبم و تا حد ممکن از گسترش صندوق جلوگیری شد.

بیش از 12 سال از آن روزها می گذرد ....

هم اینک سالانه با همین سرمایه محدود،  تعداد قابل توجهی از بستگان از وام قرض‌الحسنه  بهره مند شده اند،ناگفته نماند در حال حاضر تسهیلات بنیاد در سقف پنج میلیون تومان به اعضا تعلق می گیرد ،بعلاوه در طول این سال ها هر از گاهی که اوضاع مالی خانواده خودم  رشدی داشته است ، مبالغی را از حساب شخصی  به امانت به حساب بنیاد واریز نموده ایم که از نگاه خود و همسرم بدون پاداش معنوی در زندگی شخصی نبوده است. ضمن این که برخی از بستگان هم گاه گاهی بدون هیچ چشم داشتی وجوهی را به منظور تقویت بنیه مالی نزد بنیاد به امانت گذاشته اند که بسیار موثر واقع شده است. بسیار دعاگویشان هستیم و البته شاید راضی نباشند اینجا اسمی از آن ها بیاورم.

اما باید اقرار کنم عمده وظیفه بنده در طول فعالیت بنیاد شتابک، تعیین خط مشی و سیاستگذاری و بخشی هم نظارت مالی بوده است  و در حقیقت بار اصلی اداره بنیاد بر دوش همسرم سرکار خانم اسدپور بوده است که همین جا بواسطه فداکاری ها و گذشتهایش در طول این سال ها از ایشان تشکر و قدردانی میکنم.

یکی از فعالیت های جنبی و البته با ارزشی که در کنار بنیاد شتابک رشد کرد و همچنان با قوت ادامه دارد وصول کمک های نقدی خیرات و مبرات از اعضا و توزیع آن بین نیازمندان فامیل است . ایده اولیه این طرح ،در ابتدای راه اندازی شتابک ،توسط جناب آقای حاج احمد مهربان تحت نام خیریه امام علی داده شد.آن سال ها ایشان شخصا قلک هایی تهیه و بین فامیل توزیع کردند که معمولا با استقبال بستگان مواجه و مبالغ قابل توجهی جمع آوری می شد. تا دو سه سال پیش هم هنوز برخی  بستگان از این قلک ها استفاده می کردند که به مرور زمان و گستردگی دستگاه های خودپرداز بانکها و همچنین پرداخت های اینترنتی، پرداخت خیرات اشخاص نیز به این سو سوق داده شد. در سال جاری در جهت تقویت بخش کمک به نیازمندان ،علاوه بر وجوهی که اعضای بنیاد بصورت داوطلبانه بعنوان خیرات به حساب بنیاد واریز می کردند به میزان یک درصد از وام پرداختی به هر وام گیرنده نیز اجبارا در سرفصل خیرات و مبرات پیش بینی شده است.... 

ادامه دارد   

 






تاریخ : یکشنبه 99/2/7 | 9:55 صبح | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت