f=e="t نامه خداحافظی(به مناسبت بازنشستگیم) محمد صادقی - بر بلندای کوه بیل
"بر بلندای کوه بیل"

 

به نام ایزد یکتا مراسم بازنشستگی

پایانی بر آن سفر طولانی (نامه ای به همکارانم،درآخرین روزهای اداری)

با عرض سلام و ادب ،تقدیر بر این بود که پس از تجربه کردن های متفاوت و چشیدن طعم سوزناک  بالا و پایین های روزگار وهمراهی با برهه ای از وقایع دهه 60 انقلاب اسلامی عمری را نیز در  . در کنار شما همکاران عزیزم و همچنین پیش کسوتانی که قبل از بنده ،محل خدمت را ترک گفته اند سپری کنم .

با همراه داشتن ره توشه ای از آرمان های والای انقلاب که در دوران جوانی اندوخته بودم و علیرغم کم تجربگی ها و کم حوصلگی هایم سعی داشتم به زعم خودم در حدّ بضاعت اندک خود به برقراری عدالت و مبارزه با تبعیض و ویژه خواری وتلاش در  ادای امانت و سماجت در حفظ و ارتقای داشته های دستگاه مقدسی که از نان و نمکش بهره می بردم سهمی داشته باشم ، با سرمشق قرار دادن و باور این جمله تاریخی حضرت امام خمینی که ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ایم , نه مأمور به نتیجه. و این که : لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها

اما در کوران حوادث و گذشت سالها باورم شد که برای تحقق هر قدم از این آرمان ها و ارزش ها، بسیار هزینه باید داد و این راه را بدون سرزنش برخی و حتی بعضی از مدعیان دین داری و انقلاب مداری و بالاتر از آن رودررو قرار گرفتن و بریدن از نزدیک ترین دوستان و انگشت نما شدن و مورد طعن و لعن و نفرین قرار گرفتن و  شایدگاهی مورد غضب قرار گرفتن از سوی برخی صاحب منصبان نتوان پیمود که البته بی انصافی است اگر ازتشویق و محبت قدرشناسان و دلسوزان در سطوح مختلف اداری غفلت نمایم به هرحال : در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم   سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

اینک دیگر زمان امّا و اگرها به پایان رسیده و فرصت ها منقضی و خوب یا بد،  این برهه از پرونده کاری بنده بسته شدتا روزی که دگر باره در سرای دگر این پرونده گشوده  شود که هان! در این فرصت چه کرده ای و چه اندوخته ای؟

………

ضمن خداحافظی از همه همکاران و دوستان عزیزم چه در استان فارس و چه در سازمان مرکزی ، .. که در انجام وظایف محوّله ، بزرگوارانه همکاری داشتند و یا حمایتم نمودند تشکر نموده و از همه حلالیّت می طلبم و امیدوارم که کاستی های این جانب را به مِهر و کرم گسترده  خود زینت بخشند.

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد  ***  باقی همه بی حاصـلی و بی خبری بود

.

سی و یکم شهریور هزار و سیصد و نود و پنج/بخشی از نامه خداحافظی 

اولین روزهای بازنشستگی






تاریخ : جمعه 95/6/19 | 9:28 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت