f=e="t گرامی داشت قیام عاشورا(از کتاب :اسلام دین تاریخ /علی شریعتی - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

   دکتر علی شریعتی /اسلام دین تاریخ /سخنرانی در مسجد الجواد 1390/1/7هجری قمری /صفحات،15 و16 و 17

 

داستان حسین و کار شگفت انگیزی که حسین در تاریخ اسلام کرد این بود که رفت یک دین رفته را به تاریخ بیاورد ، بعد عظمت کارش ! اصلاً و معنی کارش روشن می شود که چکار کرده ؟ و چرا این کار را کرده ؟من معتقدم (این طور احساس می کنم و این یک نظریه است اگر یک منطق قوی تر و بهتر پیدا کردم آن را نمی پذیرم اما الان این طور فکر می کنم)  :

که حسین تنها و تنها برای محکوم کردن یزید قیام نکرده ، حسین برای یک تشکل رسمی در برابر حکومت موجود قیام نکرده ، زیرا که همه قرائن و همه علل برایش روشن بوده و برای ماهم که تاریخش را می بینیم روشن است که حسین با نیرویی که دارد، با قرائنی که دارد،  نمی گویم در کوفه می دانسته که این ها به او خیانت می کنند وهم نمی گویم که بر فرض با ظواهر امور نمی دانسته که آن ها به او خیانت می کنند،  نمی دانسته که در کوفه شکست می خورد،  نمی دانسته که بعد تنها می ماند،  بر فرض می گویم،  که نه ، باور کرده که کوفه او را می پذیرد و با همه جانش چنان که نوشته اند از او دفاع می کنند و پیروز می شود بر دمشق ، بسیار خوب اما می دانسته و همه می دانستند و همه کسانی که حسین را از خویشانش و غیر خویشانش نصیحت می کردند که" نرو" می دانستند و الان هم معلوم است که امپراطوری دمشق در شام ،  یعنی نظام معاویه که به امپراطوری روم حمله می کند و شکستش می دهد و شام و قبرس را از چنگ بزرگترین امپراطوری نظامی عالم می گیرد و آن قدر از لحاظ نظامی بر همه دنیای اسلامی مسلط است حسین این ها را می دانسته که اگر با این چند نفر از مکه خارج شود در این صحرا و در این راه طولانی تا عراق از منتهی الیه غربی که به جزیره عربستان حرکت می کند تمام قلب صحرای عربستان را باید بیاید و بعد خودش را به بین النهرین و عراق و شام و شهر کوفه برساند، در این طول راه ، امپراطوری عظیم بنی امیه نمی گذارد که برود و نمی تواند قدرتی داشته باشد تا علیه این ارتش جهانی جهان کوب ، در میان راه ، راه پیدا کند به عراق و موفق و پیروزمندانه در میان یارانش به عراق برسد و آن جا ، پایگاه انقلاب علی را ، نظام جدیدی را به پاکند . می دانسته که اجازه اش نمی دهند و نمی گذارند و مانعش می شوند و نیروی خودش و نیروی دشمنش را دقیقاً ارزیابی می کرده حتی با قرائن ظاهری معلوم بوده،  پس چکار کرده ؟...

  حسین در یک جمله گفته وضع تازه ای پیش آمده ، این وضع تازه که در تاریخ اسلام که از آغاز با خدعه و پلی تکنیکهای انتخاباتی و قبیله ای و انحرافات طبقاتی و فکری و اعتقادی شروع شده تا زمان معاویه به اوج خود رسید و بعد از معاویه داستان تازه ای پیداشده که اولین سنگ بنای یک نظام تازه ای رسماً گذاشته می شودو اگر این نظام رسمی شد و کسی اعتراض نکرد و رسوایش نکرد و در گوشها توی دنیا فریاد نزد که همه چیز در حال دگرگون شدن است ،

 

 

و بعد مسلمانها درآن نسل و نسلهای بعد تاآینده احساس کردند یعنی احساس نکردند که چیزی تغییر پیدا کرده ، و معتقد شدند که نظام یزید به بعد، دنباله ی نظام علی تا معاویه است و فقط به انتقادات فرعی پرداختند و یعنی همانطوری که از ابوبکر و عمر و عثمان و حتی معاویه انتقاد می کنند ، مردم از یزید و بعدش هم انتقاد کنند و نفهمند که دوتا نظام و دوتا شکل حکومت درتاریخ اسلام هست و حالا آن دوره تمام شد و دوره ی تازه ای با نظام تازه ای آغاز می شود ، اگر این را عنوان نکند ،اعمال نکند ، رسوا نکند ، محکوم نکند این نظام "می ماسد"

یعنی مردم متوجه نمی شوند که اصلاً همه چیز عوض شد ، از ریشه ، و به کلی اسلام ظاهراً هم درست برگشت و این مخروط اسلامی قاعده اش به هوا رفت و نوکش به زمین ،گرچه همین مخروط هم هست، چنانکه الان هم هست فقط اینطور است که نوکش به زمین است و قاعده مخروط به هوا،برای همین هم هست که نمی تواند بماند،همین مخروط هم می بینیم هست و حتی اضافه بر مخروط اولی هم هست ، صد برابرش ، اما نمی تواند خودش را نگهدارد برای اینکه اینجوری شده

و حسین می بیند که اینطور شدکه دیگر مسئله فساد معاویه ،مسئله آلت دست قوم و خویش های عثمان شدن ،مسئله غصب عمر و ابوبکر در کار نیست ،مسئله مزد در کار نیست ،مسئله شکل در کار نیست، مسئله به کلی دگرگون شدن نظام اسلامی به صورت قانونی و رسمی شرعی در کار است ، اگر رسوا نشود، اگر محکوم نشود، لباس پیغمبر و شعار اسلام و خود قران به عنوان سمبلهای این نظام تازه ادامه پیدا خواهد کرد چنانکه پیش از این هم ادامه پیدا کرد،

اما مسئله عوض شده "مسئله چی" عوض شده ،اختلاف عکس العمل حسن و اختلاف عکس العملی که او نشان داد در برابر قدرت موجود که قدرت معاویه بود با اختلاف عمل حسین از نظر ظاهر معلول اختلاف روحیه و بینش و اخلاق حسن و حسین نبود، معلول اختلاف نظام عنوان شده ای که یزید زاییده ی آن نظام است و معاویه زاییده ی آن نظام بود، معلول این اختلاف است اگر اینهابه دشمن دو جور جواب دادند و دو جور عمل کردند به خاطر این است که آنچه در برابرشان بود دو جور بود....

 

 






تاریخ : جمعه 94/8/15 | 6:52 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت