از جادّه ی فامور که به سمت روستاهای حاشیه دریاچه ی پریشان (که یادش بخیر!)حرکت می کنی در سمت راست کوه استوار ی تورا همراهی می کند که رشته ای است از سلسله جبال زاگرس . حوالی روستای دهپاگاه که می رسی چنانچه بیشتر کوه را برانداز کنی حفره ای را به وضوح در ریشه کوه بالا مشاهده می کنی که به غار دیو کن و یا کِر(ker)فرهاد معروف است.
مشاهده غار دیو کن از ارتفاعات مشرف به روستای هلک (چات سفید)
در گویش محلی منطقه به غار ،کِر (گوشه)می گویند .این که چه کسی و یا کسانی و در چه زمانی این غار را حفر کرده اند اطلاع دقیقی در دست نیست چرا که مردم طایفه مالکی خود مهاجر بوده اند و در نتیجه اعقاب آنها نیز بایستی از سابقه حفر این غار بی اطلاع بوده باشند .
هر وقت که به منطقه گذرم می افتد هوس می کنم که در کوههای اطراف چرخی بزنم و بالاخص از غار دیوکن دیداری داشته باشم. ابعاد حدودی غار را می شود به متراژهای ذیل شرح داد: ارتفاع دهنه حدود 25متر ،عرض آن حدود 30متر و عمق آن که برایم مشخص نبود .غار پس از حفر افقی در دل کوه به حدودتقریبی 10متر ، مسیر عمقی و به مانند چاه البته با شیب کمتر دارد .
بخش از بدنه درون غار .خیلی ها بر روی تخته سنگها یادبودی نوشته بودند . من هم به تبعیت از آنها تکه زغالی پیدا کردم و اسمم را روی یکی از تخته سنگها حک کردم.
در دهنه غار انبوهی از تخته سنگهای عظیم الجثه که مربوط به کندن کوه بوده روی هم تلنبار شده ، که همین وضع ، ورود به آن را تقریبا با مشکل مواجه نموده است. برخی از این تخته سنگها به درون دهنه ی غار غلتیده و بنابرین مشاهده ی عمق آن تقریبا براحتی ممکن نیست . در عین حال چنانچه تیم مجهزی باشند می توانند با استفاده از طناب و چراغ قوه و دیگر تجهیزات عمق غار و شرایط آن را ثبت و ضبط کنند. ولی به گمانم تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
معمولا شکارچیان از دهنه اصلی غار برای بیتوته در شب استفاده می کنند . کما اینکه چندین چاله خاکستر در درون دهنه اصلی غار وجود داشت. کسانی که گذرشان به غار افتاده بود بعضا اسم خود ودوستانشان را در سینه غار و یا تخته سنگهای درون آن با زغال و چوبهای سوخته حک کرده بودند . با توجه به ایلیاتی بودن مردمان این دیار و از طرفی محدود بودن گرمسیر از شمال به کوهستان و از جنوب به دریا و عدم دسترسی آسان به مراتع سردسیری و ییلاق بدیهی ترین مطلبی که در خصوص این غار صدق می کند این است که مردم آن زمان ، به دنبال راه عبوری بوده اند که براحتی بتوانند هنگام کوچ ، احشام و گله ها و بار وبنه خود را از آن عبور دهند .
داستانهای متفاوتی از چگونگی احداث این غار ورد زبان بومیان منطقه است که به موقع به آن خواهم پرداخت . علیرغم اینکه دوربین عکاسی همراهم نبود و کیفیت دوربین تلفن همراهم پایین بود تصمیم گرفتم چند عکس تهیه کنم ولی شیب تند جلو دهنه غار مانع این خواسته بود.(ناتمام)
تصویر سلفی من بیرون غار دیوکن !
از درب غار ، از روستای دهپاگاه و دریاچه پریشان عکس گرفتم.
درختانی که در دهنه غار روییده اند.(کِلخُنگ و بادام کوهی)