f=e="t پایانی تلخ بر زندگی مرحوم زالی رحمت پور(2 ) - بر بلندای کوه بیل
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
"بر بلندای کوه بیل"

به بهانه چهلمین روز درگذشت مرحوم زالی رحمت پور

دیروز (پنجشنبه 94/7/2)به واسطه خبر یکی از نزدیکانم مبنی بر اینکه چهلمین روز جان باختن مرحوم زالی رحمت پور است ، عازم دارالرحمه نجم آباد (قبرستان مالکی های مقیم شیراز)شدم . علیرغم اینکه قرار بود دعوتی نشود ولی جمع کثیری از مردم طایفه در قبرستان گرد آمده بودند . اندکی به واسطه برگزاری مراسم در روز عید قربان از بستگان مرحوم گلّه مند شدم . اما پاسخشان منطقی بود ومن قانع شدم . آنها این دلیل را عنوان کردند که نبایستی به طول انجامیدن مراسم ختم ، مانع انجام امور خیر سایر بستگان و  من جمله عقب افتادن عروسیهای در شرف انجام بشود.

به همراه خانم بر سر مزار آن تازه درگذشته و سایر قبور اموات طائفه که در آن مکان دفن شده اند فاتحه ای طلب کردم و سپس تسلیت و سلام علیکی با پدر و برادران آن مرحوم و همچنین سایر بستگانم .

راستش در این فکر بودم چقدر خوب بود این ماجرا جور دیگری خاتمه می یافت . متاسفانه قتلی در دو خانواده بسیار بهم پیوسته از اقوام  اتفاق افتاده بود و اولیای دم اصرار بر قصاص داشتند . فارغ از چگونگی اتّفاق افتادن حادثه و جزئیات مربوطه ، قصاص حقّی  بود که قانون  و شرع و عُرف و عقل سلیم آن را در کنار "گذشت" برای صاحب خون مجاز دانسته و تجویز کرده بود  که جای هیچ گلایه ای نداشت . واقعیت این است که هیچ کس نمی تواند خود را جای ولی دم بگذارد و مصیبتی را که متحمل شده اند (آن هم مرگ جوان )درک کند . پس چه جای شِکوِه است ؟

 این اتفاق نه اولین اتّفاقی از این دست بوده که در عالم هستی افتاده و نه آخرینش ! اما متاسفانه آنچه ابعاد این ماجرا را برجسته کرد هزینه های گزافی بود که به پای آن ریخته شد .آبروهای زیادی بود که از آن ها مایه گذاشته شد . درد و رنج و مصیبتی که بر خانواده مقتول وارد شده بود شاید پس از گذشت یکسال یا بیشتر اندک اندک تسکین می یافت خصوصا اینکه برخی از آنها در هرکجا اعم از عزا و عروسی که به خانواده و منسوبین طرف مقابل برخورد می کردند عقده های دل خود را بر سر آنها خالی می نمودند.

اما بواقع درد ورنج و آلام خانواده ضارب روز بروز تشدید می شد . اولین معضلی که پس از رخ دادن این ماجرا اتفاق افتاد این بود که حداقل سه خانواده ی جوان که با خانواده ی مقتول وصلت کرده بودند به خواست و اصرار آنها ازهم پاشیده شدند . حدود 9 سال، زمان کمی نیست . در این مدت طولانی معتمدین و ریش سفیدان طایفه و حتی طوایف اطراف گروه گروه و حتی به دفعات برای پادرمیانی و کاستن از حواشی قضیه به منزل ولی دم رفتند ولی هیچگونه اثری نداشت . آنچه که احساسات و عواطف مردم طایفه و دیگر طوایف همجوار را به شدت جریحه دار کرد ، اعدام زالی رحمت پور نبود بلکه به طول انجامیدن این اتّفاق و بیم و امیدی بود که سالها بردل خانواده ی او سایه افکنده بود و حتی یک لحظه رهاشان نمی کرد . معضلاتی بود که گریبانگیر خانواده های وابسته این دو خانواده شده بود . خدا می داند که  این خانواده چه قدر به دیگران برای پادرمیانی رو انداختند و هیچ نتیجه ای حاصل نشد که نشد! از خدای رحمان برای شادی روح هر دو جوان از دست رفته ، طلب مغفرت و آمرزش و آرامش  و برای خانواده هاشان در تحمل این مصیبتها و رنجها، صبر جزیل آرزو مندیم(ناتمام)

 






تاریخ : شنبه 94/7/4 | 5:33 عصر | نویسنده : مهدی پریشانی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مینی ویکی نت